نظریه آشوب

به نظم در بی نظمی شناخته می‌شود بر خلاف معنای آشوب در ادبیات که به ناکار آمدی، بهم ریختگی و بی نظمی مشهور است در ادبیات این تئوری معنای دیگری دارد.
هیلز در ۱۹۹۰ : ” بی نظمی و آشوب را نوعی بی نظمی منظم (orderly Disorder) یانظم در بی نظمی بیان کرد. بی نظم از آن رو که نتایج آن غیر قابل پیش بینی است و منظم بدان جهت که از نوعی قطعیت برخوردار ست” .
همچنین آدامس ( H.Adams ) معتقد است که از آشفتگی، زندگی زائیده می شود در حالیکه از نظم عادت به وجود می آید.

نظریه آشوب در سیستم مدیریت نیز کاربرد دارد، در آینده چند جلد کتابی که در این مورد تالیف و منتشر شده را مطالعه و خلاصه نویسی خواهم نمود اما ابتدا این نظریه را از نظر کیهانی مطاله می‌کنم.

ادامه دارد … در حال تدوین و مطالعه